آخرین مطالب
امکانات وب
جان عاشق در حماسه می‌زید. جبن نمی‌داند، عقل نمی‌خواند، هراس نمی‌شناسد، مرز نمی‌فهمد. جان عاشق روانه است، سکون نمی‌داند و سکنا نمی‌داند.
شریعت در تغییر است، طریقت در تبدیل است. معرفت خرد تابان دل است هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44
آیا این عشق مرا هرگز رها می‌کند؟ نه مرا رها نمی‌کند. می‌گذارد تا آزادی را تا به تمامی بزی‌ام. می‌گذارد تا خود را پوچ کنم در هر دو دست - دست عقل و دست عشق - و تنها دیگران را ببینم و تنها تو را در دیگرا هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.
از موسیقی گریزان‌اند، هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44
در کار خدا بیا سراپا خوش باش
ای یار خدا همیشه هر جا خوش باش
در کشور دل ز خواب هیچی برخیز
دیوانه‌ی روح باش و با ما خوش باش
برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44
تنها آن زمانی که چیزی تبدیل به هنر می‌شود ارزش زندگی می‌یابد. تنها آن زمان که صوت درون شنوایی می‌شنود و می‌نویسد و می‌نوازد و به بیرون از خود جاری می‌کند، صوت صوت است. تنها آن موقع که بینایی می‌بیند و هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44
مستی اینک آرام می‌گیرد، و با عبور از طغیان‌های جان به کرانه می‌رسد. امواج خروشان را، و جان را، سرمنزل حق بود. طغیان بیهوده جان‌ها نستاند، چراکه هرچه ستاندنی باید ستانده می‌شد و هرچه بخشیدنی بخشیده.
ج هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:54
ساقی دل و سبوی چشماناین کیست شبان به کوی چشمان
این مردمکان که خواب دارندما لیک تَکان به توی چشمان
دیدی که چه بی‌بخار برخاستخلقی پی آبروی چشمان
ما جلوه و آبرو ندانیماشک‌ایم نهان به جوی چشمان
خاموش که و هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 162 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:54
آرام‌آرام فرو می‌ریزد و آهسته‌آهسته جذب جان می‌شود. به یکباره نیست، که به یکبارگی جان به هدر دادن است. عشق نخست به نرمی آغوش می‌گشاید، و آنگاه از آتش‌هاش گریزی نیست. عشق، آرام سوختن است.
نخست شعله‌ها هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:54
اینجا آمدم. شب بود، تاریکی بود، حجاب بود. عشق نبود، موسیقی نبود، زندگی نبود. عاشق بودم، شب بودم، معنای زندگی بودم. نور شدم، حجابش افکندم. موسیقی شدم و به همه سو باریدم.
تا اینجا بودم، از این نیز بالا هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 136 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:54
سنگینی چیست؟ بشکند و فرو ریزد! سیاهی چیست و سردی، که به زیبایی هجوم می‌آرد و طلب نکبت می‌کند؟ باشد بر طلب تو، پلشتی و نکبت از آن تو باد! این آرزو برآورده شود، بلکه آتش‌ات زند تا در آتش خویش از نکبت خو هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:54
مجلس اشرار, بین، جمعیتی, کور و کربنده‌ی شهد و شکم، برده‌ی کام و کمر
بی‌خبران از جهان، معتقدان ریاقافله‌ی حیف‌نان، بی‌عرق و بی‌هنر
مفت‌خوران حریص، بی‌شرفان دنیبی‌جنمان وقیح، زوزه‌کشان حشر
این نجسان خائن هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 136 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
به رنج صدهزارگان,، به نوش‌و‌کوش سادگان
به رزم‌های بی‌‌خودان سوی دل فتادگان
به پرچمی که در دل است و عزم اهتزاز کرد
به سوی فتح قاره‌ی دل فراق‌زادگان
موسیقی: Worakls - Caprice
برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 162 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
بگشای, پر! بالنده, شو!پرّنده شو! بارنده شو!
عقل هراس‌آلود رااز خویش وا کن، زنده شو!
امروز روز تازه‌ایستبگشای, جانت، خنده شو!
جوینده بودی قرنهاامروز را یابنده شو!
امروز را بیدار باشبر خفته‌ها تازنده شو!
ا هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 148 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
عجب زین کار و بار نوش‌و‌کوشی
خدایان تک‌تک و با هم به رقص‌اند
خلایق در هم و بی هم چموشی
برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 128 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
این عشق همچنان بی‌محابا به پیش می‌تازد. عشق، این هنر ظریف و بی‌مثال خداوندی. وفا کنی، وفا می‌بینی و طعم وصال می‌چشی. جفا کنی و بذر فراق بپراکنی، جفا می‌بینی و در آتش خود می‌سوزی. قانون عشق چنین است: ی هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 139 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
الا ای جان بی‌بنیان شب‌خیزبیا زین راه سرد وحشت‌انگیز اگر مرد رهی با من یکی باشکه می‌سوزاندت این آتش تیز اگر از بند عقل و وهم رستیچو مُردی هم به راه خانه‌ای نیز خرابات, است این، مرگ است هر دمجهان را وار هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 144 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
احمقان, و کورمالان, را ببین این بساط فقه و فقدان را ببین
کار خودکرده به دشمن می‌زنند بزدلی عقل انسان را ببین
زاهد دیوانه را تدبیر نیست لاشی زن‌باز شیطان را ببین
عشق گوید روح باش و راست گو مرد و زن را هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 129 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
عاشقان, پرورده‌ی خون دل‌اند
واضعان خطّ و قانون دل‌اند
عاشقان, در خانه‌ی حق می‌زی‌اند
تازیان بر عقل و مجنون دل‌اند
برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 134 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
یار جانی خطّه‌ی خوبان, گرفتجان خرید و جان بداد و جان گرفت
این زمین و این زمان بازی اوستهر دو سوی مرگ را ایشان گرفت
اغتشاش روزگار از کس مبیناین تکانْ عالم ز شصت آن گرفت
لرزش دست من و ضربان دوستاین چنین هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 132 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05
هست از تدبیر و هم دلواپسی...برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 122 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:05